پاسخ : دلم نوشته....
وای جدی میگین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من اصلا فک نمیکردم که شعر های سپیدم خوب باشن!!!!
فک میکردم که شعر باید حتما قافیه داشته باشه و الا .....
مرسی
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من
این اولین شعری بود که من از اشعار شما خوندم و میخوام صادقانه اعتراف کنم به این همه استعداد حسودیم شد!!!!!
خیلی عالی بود
فقط یه سوال این شعر کوششی بود یا جوششی؟؟؟؟؟
پاسخ : سمپادی های مشهد
یه سوال بچه ها شما درباره این جریان که میگن 21 ماه رمضون تو حرم میخواستن بمب منفجر کنن شنیدین؟
من از 2 نفر تا حالا شنیدم که هر دوتا خادم بودن و به نظر میومد راست میگن!!!!!!!!!!!!!!
میگن یه وهابیه به یک پسره پول داده که این کار رو بکنه!!!!!
بمبش خیلی پیشرفته و بزرگ نبوده...
پاسخ : دلم نوشته....
بعد ار مدتها
دباره برگشتم
به ÷یشنهاد یک دوست
امیدوارم واسه آروم شدن دلم
فایده داشته باشه.........
دلم نوشته:
عجیب دلم گرفته است .عجیب
از این زندگی جز دردی مرا نشد نسیب
زین همه بیهوده ماندن خسته ام...
پاسخ : سمپادی های مشهد
ینی شما میگین شب قدری باید دست به دامن حضرات ال لله بشیم که به سر این معاون محترممون نخوره بخواد قوانین رو اجرا کنه و دبیر های خوب مرد رو رد نکنه و دبیرای زن بیاره؟؟؟؟؟
جون من استرس از این بیشتر سراغ دارین؟بگین خب!!!!!!!!!!!
پاسخ : دلم نوشته....
خیلی متشکرم از نظرات سازندتووووون......................... ;D ;D ;D ;D
ولی من از رو نمیرم و بازم پست میزارم.....!!!!!!!!!!!!!!!!! :P :P :P
به نام او که فقط اوست نه دیگربی...
این منم:
قسم .به اسم اعظمت قسم
منم در این جهان که بی کسم
منم دخیل بسته
به لاله های در خون نشسته
منم...
پاسخ : دلم نوشته....
خيلي ممنون ...
به نام خدا ي خدايي خدا...
قلم... پس اتحادت کو؟
همان عهدي که بستي باناخن و انگشت
همان سالي که درآن
جوهر،قلم راکشت!
کجاست آن نوا وشوروحالت؟
کي به يغمابرد
براي سرودن،
تنهامجالت؟
درکجا آويخته اي؟
جوهر و آن صفحه ي تاريک را
تابسازي درآن
قصه ي نام يکي ديگر...
دلم نوشته لقبي هستش كه من به حرف هاي دلم دادم از اولين روزهايي كه دلم قلم به دست گرف و نوشتن و خالي شدن رو آموخت...
اميد وارم خوشتون بياد...
نظراتتون رو از من دريغ نكنيد..
پس زمينه ي نگاه...:
در پس زمينه ي آن جاودانگي محض
چه احساسي نهفته است؟؟؟
اعتراف كن
خجالت نكش...
پاسخ : اشعار Angel_f
واي من خيلي وقت بود اينجا سر نزده بودم.خيلي پيشرفت داشتي عزيزم يه جاهاي يه سکته هاي هست ولي معلومه شعر زياد ميخوني و کلمه زياد بلدي مخصوصا واسه قافيه هات...بهت تبريک ميگم
استفاده از صفتها و مجازها هم زيبايي شعرت رو دوچندان کرده...داري يواش يواش به اوج ميرسي...موفق باشي...
پاسخ : مسعود بهرامی شریف رفت ...
بچه ها یه خواهش...
من هیچی ازش نمیدونم...
اما شما ها که میدونید...
توروخدا هزچی از میدونید رو بذارید اینجا حتی یه خاطره خیلی کوچیک ......بعدم مرتبش کنیم و بزاریم برای یاد بود و جز اولین پیشنهاداتمون به اعضای جدید خوندن اون تاپیک باشه....نمیدونم شاید واسه زنده...
پاسخ : مسعود بهرامی شریف رفت ...
من نمیشناختمش...
حتی از اون روزی که دیدم واسش ختم قرآن گرفتن خیلی کنجکاوی نکردم ببینک کیه...
امروز تو سرویس حرفش بود....شاید حتی به مسخره و شوخی کلی گریه کردم . با بچه ها شوخی سر این مسئله.......
اما با خوندن این تاپیک از کار خودم خجالت زده ام...امیدوارم روح...
پاسخ : هری پاتر
خدايي هري داستان خيلي قشنگيه و من فک ميکنم کارگرداني که فيلمش رو ساخته داستآن رو به گند کشيده.بااون همه نشانه گذاري هاي هدف دار...
من کتاب رو ترجيح ميدم.وقتي خوندمش خيلي جو گير شده بودم ديگه بجاي ف.ح.ش از ورد ها استفاده ميکردم.درمواردي هم از ورد مرگ!!!!!