بر من گذشتی سر بر نکردی
از عـشق گـفتم باور نکردی
دل را فکندم ارزان به پایت
سودای مهرش در سر نکردی
گفتم گلم را می بویی از لطف
حتی به قهرش پرپر نکردی
دیدی سبویی پر نوش دارم
با تشنگی هـا لـب تر نکردی
هنگام مستی شور آفـرین بود
لطفی که با ما دیگر نکردی
آتش...
بدترین خوابی که دیدم این بود که بابام فوت کرده بود(خدا نکنه خدا .هیچ وقت اون روزو نیاره)
از خواب که پریدم دنبال بابام گشتم آخه خوابم خیلی واقعی و با جزئیات بود بابامو که دیدم خوابیده خیالم راحت شد که یهو بابام نگران بیدار شد گف «نمیتونی بخوابی؟چی شده؟بیا بغل من بخواب»
وقتی سرمو گذاشتم رو قلبشو...
پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟
سلطانه اثر کالین فالکنر
رمان تاریخی خیلی قشنگی بود که حوادث قرن 16 و امپراطوری سلطان سلیمان عثمانی روایت می کرد و اتفاقایی که در حرامسرا در کاخ توپقاپو دور از دنیای بیرون رخ می داد رو توضیح میده.
پاسخ : خاطرات سوتیها
دبیر زبانمون داش درس می داد گف: قیدایی که برای روزهای ایام هفته به کار میره!!!!!!!!!!!!!!!!!!
روز های ایام هفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
یا قران مظلوم یا حسین مجید مگه داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!