• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دریافت محتوا توسط doctor428

  1. doctor428

    تقلب

    پاسخ : تقلب من و دوستم فاطمه وقتی بچه ها تو کلاس شلوغ میکنن و همهمه ایجاد میکنن تندتند از هم میپرسیم فلان سوال چی میشه فلان سوال چی میشه... تا کلاس ساکت میشه مام ساکت میشیم :-" بعد رو کف دستش سوالشو مینویسه میگیره زیر میز دستشو تکون میده منم به میز ضربه میزنم به تعداد گزینه ی جواب درست :-"
  2. doctor428

    ترس دوران بچگی..!

    پاسخ : ترس دوران بچگی...! از نون خشکی :|
  3. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها امروز با دوست صمیمیم تو اتوبوس واستاده بودیم یهو راننده ترمز گرفت ایشون از پشت پرت شدن تو بغل یه خانومی که نشسته بود :| وقتی بلند شد دوباره با ترمز اتوبوس پخش شدن در بغل بنده :| آخرین جمله ی آن مرحوم:دستمو بگیر تعادل ندارم انگار :| =)) (از شدت خنده هردومون اشکامون داشت...
  4. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها دوستم گفت حالا خداییش من کلاس شیشم درسام خوب بودا گفتم عااااره میدیدم کی همش میشه رتبه ی اول از آخر :| :P گفت نخییییر میشدم آخر از اول... :| گفتم خب منم همینو گفتم :| :لایک چن لحظه بعد دوتامون ترکیدیم از خنده :))
  5. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها یکی از بدترین سوتیای دبیرا: :)) سرکلاس ادبیات بودیم.یه بیت بود داشتیم آرایه هاشو میگفتیم.... من گفتم خانم،جناس هم داره دیگه درسته؟ اونم یه نگاهی کرد به بیت و گفت: آره...."لبش" رو میتونیم بگیریم :| :| (حالت من و دوستم)
  6. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها یه بار کلاس المپیاد شیمی،دبیر هنو نیومده بود.[/size]با بچه ها حمله ور بودیم به سمت 5-6 بسته چیپس و پفک :D =P~ یهو دبیر اومد....ما همون با دهن و لپ نارنجیییییییی و دستای پفکی،زل زدیم بهش :| اونم زل زد به ما :| به جرئت میشه گف حداقل 15 ثانیه در سکوت کامل فقط ما اونو نگاه...
  7. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها خطاب به دوستم:خاااک بر سرت! باز شدی رتبه ی "اول از آخر" ؟؟!! :| دوستم:(خییییلی با افتخار)حالا یه باره هاااا...خوبه همیشه رتبه ی آخر از اولم!! B-) :> ;;) من :| :| :| بعدش داد زدم اخخخخ راس میگی همیییشه آخر از اولی :)) =)) =)) :لایک تا چن دقیقه نفهمید چه سوتی ای داده :))
  8. doctor428

    چه فصلي براي سفر به كجا برويم ؟

    پاسخ : چه فصلي براي سفر به كجا برويم ؟ بنظر من نزدیکای بهار و خود بهار،شهر نیشابور واسه سفر خیلی عالیه طبیعت و آب و هواش بینظیره >:D< واسه تابستون هم همدان و تبریز عاااااالین
  9. doctor428

    درس حفظیِ جغرافیا

    پاسخ : درس حفظیِ جغرافیا خب جغرافیا که کلا حفظیه...نقشه ها هم که کلا من اصن باهاشون میونه ی خوبی ندارم :-L :-w ولی همینکه حفظیه،برای همین ازش متنفرم :-& با احترام به تموم کسایی که عاشق جغرافین :D 8-^
  10. doctor428

    ديالوگ‌های ماندگار

    پاسخ : ديالوگ های ماندگار دقیق یادم نیس ولی فکرکنم دیالوگ این بود: :-? سیمین....هیچوقتريالهیچ جا، نذار به کسی غیر از خودت وابسته بشی و به کسی جز خودت تکیه کنی... "شهرزاد"
  11. doctor428

    ديالوگ‌های ماندگار

    پاسخ : ديالوگ های ماندگار خدایا...گفتی نماز بخون،خوندم گفتی روزه بگیر،گرفتم گفتی راست برو،رفتم گفتی کج نرو،نرفتم یه بار شد ازم بپرسی تو چه دردته؟پول داری برا خودت و زن و بچه هات چیزی بخری؟غذا داری؟قربون اون رحمان و رحیمت،پس کو اون کرم و کریمت؟ :( (صدای زنگ در خونه میاد) -یا ابلفضلللل باز چه...
  12. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها چن شب قبل داشتیم با خانواده مستند میدیدیم ;;) راجبه حیوونای سمی و نیششون و اینا بود بعد یه گوسفنده رو نشون داد که خفاش گازش گرفته بود...یه آقایی هم داشت محل گازگرفتگیشو با یه اسپری مخصوص پوشش میداد :D من پرسیدم این چیه؟مامانم گف گاز خفاش! گفتم گاز خفاش؟؟!! گاز کجای خفاش؟...
  13. doctor428

    ديالوگ‌های ماندگار

    پاسخ : ديالوگ های ماندگار آخه بنده ی خدا....تو که واسه مردم زندگی نمیکنی! فقط واسه خودت....بذار بقیه هرچی میخوان بگن،بگن چون تنها کسی که قاضی ما میشه خداست...همینو بس :) محسن تنابنده_شاهگوش
  14. doctor428

    خاطره نویسی روزانه

    پاسخ : خاطره نویسی روزانه من و دوستم :x مهرناز :x از ساعت 4:45 تا ساعت 7/5 رفته بودیم کتابخونه >:D< هم درس خوندیم هم کلی خندیدیم هم شیرقهوه و چیپس خوردیم =P~ >:D< خیلی کیف داد خیییییلی ناگفته نماند تبلت های خودمونم اورده بودیم :D :-"
  15. doctor428

    خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : خاطرات سوتی‌ها هنرنمایی ای دیگر از فاطمه جان 8-} : فاطمه به دوستم گفت خیلی میمونی دوستمم به فاطمه گفت خیلی گوریلی...اورانگوتان :P فاطمه:والاااااااا :| :| :))
بالا