- توقیف شده
- #1,501
amyrsajjad
کاربر فوقفعال
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد ؟نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
سعدی
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاستدیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ؟
الا ای آهوی وحشی کجایی؟تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط وقف تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
کاظم بهمنی
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
حافظ
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
حافظ
یاد باد آن که ز ما وقت سحر یاد نکردالا ای آهوی وحشی کجایی؟
مرا با توست چندین آشنایی
حافظ
"ی" بده
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند