• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

شب کنکور..!

شب کنکور خوابتون برد ؟!

  • عاری ...

  • خیر ...


نتایج فقط بعد از رای‌دادن قابل مشاهده هستند. لطفا الکی رای ندید!
  • شروع کننده موضوع
  • #1

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
سلام ... :)
عاقا ... بزرگترای مجلس ... بیاین درباره خاطرات شب کنکورتون بگین کوچیکترا مستفیظ شن ... :)
مثلا من از چن نفر شنیده بودم که اصلا خوابشون نبرده بود یا کلا یکی دو ساعت خوابیدن ... ولی از اونجایی که من خیلی خوابالو ام خوابیدم ... :D ولی هی خواب آزمونو میدیدم ... بعد بیدار میشدم دوباره میخوابیدم خوابشو نبینم دوباره میدیدم ... :))
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,511
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
مورد داشتیم طرف چون دیشبش غذای سنگین خورده،کلا شب رو با خیال تخت تخت خوابیده و حتی سر جلسه کنکور هم خوابش میومده!:)):))
 

|تا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
13,193
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
من یک دقیقه هم نخوابیدم:-"
فقط چشمام رو بسته بودم.
ی هفته آخرم از استرس داغون شده بودم و آزمونای کنکورمم خیلیش مونده بود و خیلی اذیتم می کرد . می رفتمم امت بدم سر امتحان کم میوردم و وسط آزمون پامیشدم و مثل جنازه رو تخت می افتادم و یه دو سه ساعتی بی هوش می شدم : ))
روز آخرم می گفتم قطعا قبول نمیشم امسال چیز خوبی و می گفتم سال بعد : ))
چ دوران سختی بود دو هفته آخر : ))
 

G.MM

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
593
امتیاز
13,320
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
University of Paris-Saclay
رشته دانشگاه
Integrative Biology and Animal Physiology
تلگرام
اینستاگرام
سال اول که کنکور دادم یادمه خوب خوابیدم :-“

سال دوم ولی ساعت ۱۰ رفتم تو تخت ۱۲ حدودا خوابم برد بعد ۲ از خواب پریدم و خیلی بد میلرزیدم ((:
بعد مامان بابامو بیدار کردم لباس تنم کردن ببرنم دکتر که لرزشم کمتر شد و گفتم بمونم خونه بهتره
تا صب هم خوابم نبرد (((:
خلاصه که شب بدی بود :-“
 

نگار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
2,756
نام مرکز سمپاد
فرزانگان جامع(سه)
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژِی
همسايه مون مهموني گرفت
٣ نصفه شب بيدار شدم
خوابم برد ولي زياد خوب نبود يني
حسم اين جوري بود ك هم ناراحت بودم هم خوشحال
 

Yasaman.k

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
520
امتیاز
3,660
نام مرکز سمپاد
فرزانگان شعبه2
شهر
کـرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
من حدود ساعتاي ٢ بعد از ظهر بابام بردتم بيرون تا شب همش دور دور بوديم و حتي رفتيم كوه :| كه من خسته شم خواب برم آخر سر هم تا ٤ صبح بيدار بودم و فكر كنم كلن از استرس و هيجان بود :| سر جلسه هم مثه هميشه ها بودم ولي خيلي سر حال نبودم استرس اينو داشتم چون خواب نرفتم خراب ميكنم :))
 

Mahdich

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
242
امتیاز
2,952
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی 3
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
به نظر من دوستانی که کنکور دارن نخونن بهتره. یکی هم که استرس نداره فکر میکنه ببین چیه استرس میگیره نمیخوابه.
من خودم شب کنکور یازده رفتم بخوابم، هی گذشت گفتم خوابم میبره...
ساعت سه دیگه مامان بابامو بیدار کردم گفتم من خوابم نمیبره چه غلطی بکنم؟ یه قرص ضربان قبل دادن بهتر شدم. ولی بازم خوابم نبرد. دیگه حدودای چهار بود که بابام اومد تو اتاق و من از استرس و ترس گریم گرفت( اینم بگم تجربه قبول نشدن تو مرحله دو المپیاد رو داشتم و انقدر تلخ بود گفتم نکنه اینم مثل اون بشه.) خلاصه دیگه با خودم کنار اومدم که ایشالا چیزی نمیشه. تهش یه شب نخوابیدی دیگه یکم خوابت میاد. خلاصه پاشدم پنج و نیم نماز صبح و طلب امداد غیبی و این داستانا. بعدشم رفتم سر امتحان. ولی واقعا اینقدر خوابم میومد که قشنگ کل کنکور مثل یه خواب و رویا بود... اومدم بیرون دیدم ااااا کنکور تموم شد:) مامان بابامم بنده خدا ها واستاده بودن بیرون جلسه برای من مشکلی پیش اومد باشن. قبل کنکور دنبال رتبه صد اینا بودم. سر جلسه گفتم خدایا تا شیشصد هم شدم بازم دمت گرم... بعد حالا اومده بودیم بیرون میگفتن چطور بود؟ گفتم نمیدونم سوالا رو یادم نمیاد... فکر میکردن الکی میگم خراب کردم. تا اینکه نتایج اومد و تقریبا راضی بودم.
ولی احتمالا بد ترین شب زندگیم شب کنکور بود. حتی تا موقعی که جواب انتخاب رشته بیاد نگران این بودم خدا نکنه دوباره مجبور شم کنکور بدم...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
به نظر من دوستانی که کنکور دارن نخونن بهتره. یکی هم که استرس نداره فکر میکنه ببین چیه استرس میگیره نمیخوابه.
نه اتفاقا خوبه که بدونن استرس برای همه است و فقط برای اونا نیست ... :)
 

Iman Rage

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
594
امتیاز
16,584
نام مرکز سمپاد
نه اینور نه اونور
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1394
این تاپیک واقعا نکته مثبتی نداره.
فقط بدونید استرس چیز بدی نیست.
در واقع اگه کسی استرس نداشته باشه عجیبه...
 

>____<

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
11,528
نام مرکز سمپاد
Farzanegan1
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
1396
شب کنکور چند ساعت تو بغل خواهرم گریه کردم:/
آخرش کلی آرام بخش خوردم و خوابیدم:/

خواهری عاشقتم!تنها کسی هستی که همیشه پیشم بودی!x:
 

NAUTICA

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
1,838
نام مرکز سمپاد
علامه
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
همیشه لازم نیست استرسی چیزی باشه!
حتی اگه ادم استرسی باشین!
من هیچ وقت قبل ۲ نمیخوابیدم! ساعت ۱۱ شب تو اولین دقیقه هایی که رفتم تختم خوابم گرفت!
پس میشه شب راحتی هم داشته باشین!
 

anis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
109
امتیاز
2,043
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
زیست
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی ایلام
رشته دانشگاه
پزشکی
شب قبل کنکور تا ۱۱ درس خوندم.:-"
خیلی ریلکس بودم.چون از چندماه قبلش ذهنمو برای شب قبل کنکور و خود جلسه ی کنکور آماده کرده بودم.که ریلکس باشم.کلا تا دو روز قبل کنکور ساعت ۱ یا ۲ شب می خوابیدم ولی شب کنکور ۱۱/۳۰ خوابیدم.شما اینکارو نکنید:-"
زیاد سخت نگیرید.شب قبل کنکور و روز کنکور خیلی چیز عجیب غریبی نیست.از همین حالا گه گاهی اون روزا رو درحالی تصور کنید که کاملا آرومید.خرابم کردید آزمونو اشکال نداره،هزارتا راه برا رسیدن به آرزوهاتون هست.
 

Amir R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
245
امتیاز
2,500
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
......
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
پزشكي
ببينين خودتون نمي تونين سر خو دتون كلاه بزارين و خو دتون سطح امادگي تونو ميتونين حدس بزنين
و هر چه قدر بهتر اماده بشين بيشتر ارامش خواهين داشت

شب كنكورم يه شب هست
به خودتون بقبولونين كه يه شب عاديه
و حتي اگه نتونين بخوابين هم نبايد مشكلي واسطون پيش بياد

من سال اول ساعت يازده خوابيدم و از ساعت سه شب بيدار شدم حتي همون وقت تو حرف بزن پست گذاشتم(اشتباه منو انجام ندين اگه دير ميخوابين معمولا بزور خوزتونو تو رخت خواب نندازين عادي باشين
ولي خب از يك به بعدم نمونين )

سال دوم هم ١٢:٣٠خوابيدم

فقط اهنگ گوش ندين
و بدونين قيامت هم بشه شما بايد اندازه تلاشتون امتحان بدين و ميتونين
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,884
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
من تا ۱۲ خوندم
از ۱۲ تا ۱ رفتم حموم
بعدم خوابیدم البته خوابم خواب نبود...یه چیزی بین خواب و بیداری بود.مثل همه ی شب هایی که صبحش قلمچی داشتم...یه کوچولو نِروِس بودم ولی صبح اصلا سختم نبود بیدار شدن...اینقدر ادرنالین ترشح میشه صبحش که آدم خواب یادش میره.بعدم اینکه یه صبحانه ی مقوی قند مورد نیاز رو تامین میکنه.
و خب اینقدر آزمونای متفاوت اون اخرا میدید و اینا که به ازمونو و شب بیداریش عادت میکنین...حتی بعضا این توهم رو هم میزنید که بعد از کنکور هم هنوز ازمون دارید...مثلا من تا چند صبح بعد از کنکور ۶ صبح از خواب میپریدم پایین تختمو نگاه میکردم و چشمم به کتابام که هنوز جمعشون نکرده بودم میفتاد و فکر میکردم که باید چی بخونم و اینا...
میگم...به یه حالت خاص از زندگی عادت میکنین کم کم...از خوابش اصلا نگران نباشین!
 

ناتانائیل

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
246
امتیاز
381
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱(حاج ترابی)
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی اراک
رشته دانشگاه
پزشکی
شنیده بودم حموم خیلی مؤثره رفتم حموم کردم تا 10هن درس خوندم تازه من صبح کنکور هم درس خوندم
از یه یه ماه پیش یه مبحث گذاشته بودم واسه صبح کنکور و البته دو تا سوالم ازش تو کنکور اومدx:
اینکه میگن نخونید اشتباهه
تا آخرین لحظات خودتوتو آماده کنید واسه اون جنگ
سال اول تا ساعت دو و سه بیدار بودم بعدش یه حالت خواب و بیداری بود اما سال دوم یه خواب کاملا راحت داشتم
خودتونو آروم کنید خیلی
 

pouryaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
1,150
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
تاظهر یه سری خلاصه هام رو مرور کردم وهمینطور یه بار دیگه استراتژی تایم بندیمو واسه فرداش چک کردم
بعدش دیگه کلا هیچی نخوندم،بعداز ظهر که سوالای رشته ریاضی اومد دینیش رو حل کردم
سعی کنید پیش خونواده یا کلا هرکس دیگه ای که حالتونوخوب میکنه باشید وبا اونا اونروز رو بگذرونید

پ.ن:کلا به نظرم فلسفه الان آپ شدن تاپیک اشتباهه،واقعا اینقدرا هم روز خاصی نیست که بخواید کار خاصی بکنید،یه سری چیزای کلی داره که همون نزدیکا هم میتونید بپرسید
به‌هر چیزی اهمیت بدید مهم میشه
اگه عادی برخوردکنید ،قرارنیست اتفاق خاصی بیافته
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,201
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
من سال اول تخت گرفتم خوابیدم همون سر ساعت ۱۱ چون خب انقد درس نخونده بورم استرسی هم در کار نبود :|
ولی سال دوم یادمه بغل مامانم خوابیدم :D یه ساعت حرف زدیم و آروم شدیم
بعدشم باز گرفتم آروم خوابیدم

در کل برای من شب وحشتناکی نبوده
 

Roksana-Khanom

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
شیمی پلیمر
نحس ترین سال زندگی من سال کنکور بود
و بدترین شب عمرم شب کنکور بود!
تک تک سلولای بدنم اون شب میلرزید!:/
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,213
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
یادش بخیر شب کنکور قبل خواب دفتر آمارمو ورق میزدم فرمولاش یادم بیاد :)))
بزور ساعت ۲ شب خوابم برد ، بیشتر دلشوره داشتم تا استرس . صبحشم ساعت ۶ بیدار شدم . با اینکه ۴ ساعت خوابیده بودم همش ، اما احساس خستگی نداشتم . کلا شب خاصی نبود انگار شب قلم چیه . یعنی حتی اگه اون روز کنکور ریاضیا نبود و انقدر سر و صدا نمی‌کردن شاید همون دلشوره هم نبود :)) خلاصه که اگه تجربی هستید سعی کنید از فضایی که ریاضیا هستن دور باشید همین .
 

leben Leben

کاربر فعال
ارسال‌ها
59
امتیاز
782
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
یا خدا انگار من جزو ادمی زاد نیستم من این پست ها رو که خوندم کاملا احساس بیگانگی کردم
من شب کنکور از ۴ تا ۱۰ شب با دوستام بیرون بودم
کلی کارای مسخره کردیم یادش بخیر ۰
شبش هم اومدم ۱۱ خوابیدم بعدش صبح کلی صدام زدن که بچه پاشو کنکورته
روز اعلام نتایج هم من با دوستم رفته بودم بنایی کمکش مامانم اومد پیدام کرد گفت بچه تو اینجا چی کار میکنی خبر داری کنکورو اعلام کردن اگر چه ۳۷۰ شدنم خیییلی مامانمو عصبی کرد و دانشگاه تهران اومدنم ولی خداییش زندگی ارزش اضطرابو نداره :)))))
 
بالا