ماه: دسامبر 2008

فراخوان طراحی کارت تبلیغ سمپادیا

با سلام

قصد داریم یک سری کارت های تبلیغ سمپادیا رو چاپ کنیم. از کلیه داوطلبان علاقه مند دعوت میشه که طراحی های خودشون رو برای ما بفرستند تا بعد از انتخاب طرح های مناسب ، به چاپ برسه.

مواردی که باید رعایت بشه :

1.  این کارت ها در اندازه کارت ویزیت خواهد بود.
2. آدرس و نام 4 بخش یعنی فروم و مجله و وبلاگ انگلیسی و گروه نوشت باید روی کارت باشه.
3. فایل ها به صورت فایل تصویری + فایل psd (در صورت طراحی با فتوشاپ) فرستاده شود.
4. از آرم سمپادیا استفاده شود. برای مشاهده آرم می تونید به اینجا بروید.

برای ارسال فایل ها می تونید اون ها رو مستقیما به ایمیل [email protected] یا جایی آپلود کنید و اینجا لینک دانلودش رو بزارین.

پی‌نوشته

graveyardپ.ن:
1. این روزها سال‌گرد تولد خیلی‌ها بود و هست. هر بار که سال‌گرد تولدمان فرا می‌رسد؛ یعنی یک سال دیگر به مرگ نزدیک شده‌ایم. ولی هنوز برخی متولد نشده‌اند و برخی مدت‌هاست که مرده‌اند. فرا رسیدن سال‌گرد تولد خیلی از دوستان را به آن‌ها تسلیت عرض می‌کنم.
2. یک داستان بامزه و آموزنده: یک بند از متن «گورستان» من به علت “توهین به اسلام” در مرکز کاشان سانسور شد. علت دقیق سانسور شدن در کامنت‌های این متن در بلاگ نشریه مشخص است. پیش‌نهاد می‌کنم حتمن به آن مراجعه کنید؛ برای رهایی از افسردگی مفید است.
3. «روز مرگ» یک عید است که هر سال در مکزیک جشن گرفته می‌شود. اما به عقیده‌ی من، ما هر روز آن جشن را با شکوه‌تر از مکزیک برپا می‌کنیم.

شعر

يادمان باشد از امروز خطايي نكنيم                   گر كه در خويش شكستيم صدايي نكينم

پر پروانه شكستن هنر انسان نيست                     گر شكستيم ز غفلت من ومايي نكنيم

يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم                   وقت پرپر شدنش ساز و نوايي نكنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند                   طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم

يادمان باشد اگر حال خوشي دست بداد               جز براي فرج يار دعايي نكنيم

وادی حیرت

وادی حیرت . . .

.

تو و اندام رعنایی، . . . که می دانی چه می گویم

من و احساس زیبایی، که می دانی چه می گویم

لبت لبریز لبخندی، …. که می دانم چه می خواهد

نگاهم پر تمنایی، …… که می دانی چه می گویم

کلامت مملو از رمزی،که می فهمم چه می گویی

صدایم پر تقاضایی،…. که می دانی چه می گویم

تنت سرشاراحساسی،.. که آتش می زند جان را

سرم سرگرم ِسودایی، که می دانی چه می گویم

در اقیانوس چشمانت، ……..سفر تا وادی حیرت

رسیدن تا به آنجایی، که می دانی چه می گویم

تو و پروانه و شمع و شراب و شعر و شیرینی

من و مشتی غزلهایی، که می دانی چه می گویم

تو و آن نکته سنجی ها، که از یک حرف می فهمی

من و ایهام و ایمایی،… که می دانی چه می گویم

تو و « کیوان » و پروین و هزاران اختر دیگر

من و شبهای یلدایی، که می دانی چه می گویم

شب آخر …

یلدا
یلدا

آخرین برگ می افتد …
آخرین انار چیده می شود …
درخت آماده ی مهمانی برفها می شود …
اما یلدا …
اما یلدا فقط طولانی ترینشب سال نیست …
یلدا فقط بیشتر بیدار بودن نیست …
یلدا هجوم آجیل و انار و هندوانه به سفره نیست …
یلدا کمی کنار خانواده بودنه …
کمی باز پیش پدربزرگ رفتنه …
کمی خنده های مادربزرگ , کمی شیطنت های پسرخاله ی کوچک است …
فردا عصر یک سری به پدربزرگ مادربزرگمان بزنیم …

نیاز به عضو فعال و ایده های جدید

در گذشته که فقط یک فروم داشتیم ، کارها راحت تر و آسون تر بود. اما حالا سه بخش دیگه هم اضافه شده به سایت. جالبیش این جاست با با اضافه شدن این سه قسمت به سایت آمار بازدید سایت فقط 50 درصد افزایش داشته. اون چیزی که کاملا مشخصه ، ضعف کاری ما در برخی قسمت هاست.

یکی از اصلی ترین ضعف های ما ، تبلیغات خیلی کمه . تبلیغات یکی از اصول اصلی موفقیته. من هیچ ایده ای برای تبلیغات به نظرم نمی رسه. شما نظری ندارین؟ هرایده ای دارین بگین. شاید تونستیم یک کاری بکنیم.

مورد بعدی کمبود شدید نیروی کاری برای سایته. خوب حل این مشکل ، کمک شمارو می طلبه. بیاید کمی مسئولیت قبول کنید. پیشنهاد بدین چیکار میتونین بکنین. کمی فعالیتتون رو افزایش بدین. در ضمن اگر افرادی رو میشناسین که فعالیت نسبتا زیادی دارن تو اینترنت ، این جارو بهشون معرفی کنید تا شاید اومدند و تونستند کاری بکنند.

در ضمن این سایت عاشق ایده های جدیده. هر ایده ای به هرشکلی. خوش حال میشیم هر فکر و ایده جدید که به ذهنتون رسید با ما در میون بگذارین.