ماه: سپتامبر 2008

به عمل کار برآید !

سر نوشت: این هم اولین پست شماره ای من. عنوان مربوط به یک است؛ یک هیچ ربط یا سنخیتی با دو ندارد.

1.       اصلا من عاشق سخنرانی کردن هستم. البته از نوعی که نتیجه داشته باشد یا حداقل احساس کنم که دارد. همیشه منتظر بوده ام تا موضوعی که باید به ذهنم الهام شود. چیزی غیر از چیز هایی که همیشه هستند؛ مشکلات، شکایت ها، بدی ها و بی فکری ها. این روز ها بحث در این موارد داغ است و من هم ناخودآگاه هر مطلبی که می نوشتم به این ها ختم می شدم، و دلم نمی خواست. از این که یک صفحه ی تمام از مشکلات ایران و کنکور و جامعه بنویسم و بعد انگشتم را بگذارم روی بک اسپیس و همه را پاک کنم حس بهتری پیدا می کردم تا اینکه بخواهم مطلبم را توی وبلاگ پست کنم و بقیه بیایند و بگویند درست است و به حال من و خودشان تاسف بخورند. مگر ما چند سالمان است که این همه دلمان پر باشد؟ اگر روزی رسید که کسی دلش به حال ما سوخت و یا با پست دادن هایمان مشکلی از مشکلات کم شد من هم پست های جانسوز خانمان بر انداز می نویسم. دیگر خسته ام از این که همه از این مشکل و آن مشکل می گویند و هیچ راهی هم برای حل کردنشان سراغ ندارند. خسته شدم از این که هر روز وضع بدتر می شود و دنیا به آخر نمی رسد و باز هم فردا مشکلات جدید می آید و ما هم عادت می کنیم و نارضایتی های امروز یادمان می رود…!

2.

          تو چرا زنده ای؟

          هوم؟

          چرا زندگی می کنی؟ دلیل زنده بودنت چیه؟

          امم… خوب خیلی چیزا…

          دارم جدی می گم. مثلا چی؟

          مثلا….. واسه اینکه برم رشته ای که دوس…

          بری رشته ای که دوست داری، دانشگاهی که دوست داری، با اونی که دوست داری ازدواج کنی، بچه دار بشی، چیزایی که مامان و بابات به تو یاد دادن به بچت یاد بدی…فوقش چند تا کار که دوست داریم انجام بدی و همه ی دنیا رو هم بری ببینی. که چی؟

          خوب واسه اینکه خوشبخت بشم. زندگی یعنی همین کارا دیگه.

          خیلیا هیچ کدوم از این کارا رو نمی کنن، ولی بازم دارن زندگی می کنن…

          باز دچار یآس فلسفی شدی؟

          …آره.

          چرا؟

          ببین، خودکشی یه کار احمقانه ست، خودم می دونم. اما قبلا فکر می کردم یه آدم اگه هیچ دلیلی برای زنده موندن نداشته باشه، خودشو می کشه. اما حالا می بینم اون آدم برای خودکشیم هیچ دلیلی نداره.

          پس اگه عاقل باشه بی دلیل زندگی می کنه به جای اینکه بی دلیل خودشو بکشه. نه؟

          هه. چرا پیام اخلاقی میدی؟ من که نمی خوام خودمو بکشم.

          می دونم.

          خیلی مطمئنی. یادت باشه غیر ممکن غیر ممکنه.

          ….

پ.ن: به تازگی با خبر شدم یکی از آشنایانم که سال ها پیش در یک سانحه از دنیا رفته، در واقع خودکشی کرده بود.

پ.ن 2: نظرات مربوط به هشت خط اول بخش دو برای من مهم است !

کنکور

حرف های فلسفی :
 این تصاویر بنظر حاصل کمبود امکانات آموزش عالی در کشور است.مادران مترسند، دست به دعا ،و جوانان در فکر فرو رفته ی انگشت به دهان ، اصلا جالب نیست بلکه تاسف انگیز است.امتحان و رقابت برای ورود به تحصیلات عالی امری مردود است.درب دانشگاه ها باید بروی همه باز باشد مانند همه کشور های دنیا.هر کس توان و استعداد یادگیری مطالب علمی را نداشته باشد خود بخود غربال می شود.خیلی از نوابغ علمی حتی از مدرسه گریزان بودند و چه بسا نخبگانی که پشت همین امتحان ماندند و بعد در دانشگاههای خارج از کشور به مدارج عالیه علمی رسیدند و اکنون بسیارند چه در ایران و چه در خارج و منشا خدمت به مردم و کشور.(ایسنا)
حرف های خودمونی:
مثلا همین آلبرت خودمون، چقدر تو مدرسه های ایران ضایع شد! ولی الان تو همه دنیا به عنوان افتخار ایران مطرحه (حتما می دونید که آلبرت انیشتین هم تو ایران درس می خوند! ولی دو روز به کنکور در رفت،قاچاقی(چون مشمول سربازی بود؟!) رفت اون ور آب)

اندر فواید احکام دینی(فصل آخر دینی های راهنمایی!!!؟)

چند وقت پیشا داشتم تو تلویزیون یه برنامه ای رو میدیدم که راجع به احکام دینی حرف می زدند مردم  زنگ می زدن و سوال میکردند و یه آخوندی (به قول یکی از دوستان متعصب این جانب، جناب آقای ایت الله عظمی روحانی محترم) جواب می داد. یکی زنگ زد پرسید :”حاج آقا من تو کتاب ، خوندم اگه تو وضو به ابرو ها آب نرسه ،وضو باطله ، حالا اگر به یکی(!!) از مژه ها آب نرسه حکمش چیه؟؟!”(نقل قول از دینی دبیرستان : “یکی از آفات جامعه مسلمانان “سطحی نگری ” است”، از این جور آدم ها چه توقعی می شه داشت، لابد میخوان پرفسور بشن یا مدال طلا ی جهانی “حشو” و “چرت گویی” را بگیرن!؟)

این جور موقع هاست که آدم می فهمه چه قدر احکام به درد می خوره چون اگه نبود اولا یک سری بیکار می شدن و جامعه نیاز به اشتغال زایی داشت ، ثانیا مغز بعضی دیگه رو به کار گرفته باعث تمرکز خیال میشه ! سوما (!!) برنامه های تلویزیونی پر میشه! چهارما (؟!!) مردم بی خودی آب برای مژه هاشون مصرف نمی کنن که خشک سالی بشه و وسط ماه رمضان اونم درست موقع افطار برق بره!!!

دوستان عزیز اگه فایده دیگه ای پیدا کردین بگین تا بقیه استفاده ببرن

این متن به علت جلوگیری از احتمال سانسور شدن(براساس دیدگاه های منحرف (!!)ارایه شده!) در 20 شهریور ویرایش می گردد و ایهامات آن به ایهام تناسب تبدیل می شود!

خودت بساز ، تو میتونی

نمی خواستم بنویسم اما اعصابم بهم ریخت ، باید مینوشتم تا شاید یکم آروم تر بشم.

یادم میاد خبرنگار 20:30 رفته بود توی یک هواپیما. تو هواپیما هم تعدادی ورزشکار بود هم تعدادی از دانشجوهای شریف. خبرنگار اول از ورزشکار پرسید اگر شما توی المپیک طلا بیارین چی بهتون میدن ؟ ورزشکاره جواب داد که به نسبت مدال پول میدن. فکر کنم گفت به طلا 100 میلیون و به نقره و برنز هم یکم کمتر. شاید 80 میلیون.
بعد روش رو برگردوند به طرف دانشجوی شریف. پرسید کسی که توی المپیاد مقام بیاره چی میدن ؟ گفت به طلا یک لپ تاپ میدن ، به نقره و برنز هم هیچی !

من هیچ وقت نمیشینم پشت تلوزیون مسابقه ورزشی رو تماشا کنم. به نظر شخص خودم احمقانست . آخه یعنی چی که بشینی پست تلویزیون بازی کردن دیگران رو نگاه کنی ؟ شما که نه تحلیل گری ، نه کارت اینه و نه چیزی به شما میرسه. دیگران بازی میکنند ، میبرن یا می بازن و این اون ها هستند که پاداش میگیرن یا تنبیه میشن. به هیچ وجه هیچ دخلی به ما نداره ! حالا اگر بگیم یکم حس میهن پرستی و این جور داشته باشیم فوقش میشینیم بازی های ملی رو نگاه می کنیم.

چند روزیه که بدجور به رادیو علاقه مند شدم. همیشه رادیو آوا رو باز میزارم. امروز گفتم یکم پیچش رو بچرخونم ببینم چی اون یکی کانال ها چی هست. فکر کنم رادیو فرهنگ بود. داشت در مورد تقدیر مجلس شورای اسلامی از هادی ساعی میگفت. در یک آن اعصابم به کل بهم ریخت. کاری به این که ازش تقدیر کردند ندارم. حرف من این هستش که چرا این همه که ملت و دولت و مجلس و کلا نظام به ورزش اهمیت میده کسی نیست به علم اهمیت بده ؟ آخه کدوم مهم تره ؟ یعنی اونایی که میرن المپیاد جهانی کاری نکردن ؟ توی دنیا چند نفر میتونه طلای المپیاد جهانی بگیره ؟ کدومش مهم تره ؟ ما الان به کدومش نیاز داریم ؟ آخه ورزش کدوم درد این مملکت رو دوا میکنه ؟ به خدا زباله های هسته ای رو اون جور دفن نمی کنن که دارن استعدادهای مارو دفن می کنن. کدام سیاست و منطق و فکر میگه که چون تو مخت کار میکنه باید بیشتر پول بدی ؟ در عجبم. در عجبم از این مملکت.

یکی اعتراض کرد که چرا به مدال آوران علمی هم این قدر بها داده نمیشه و همش ورزشه ؟
از اون ور علی مطهری گفت که به خاطر این که توی دید عمومی مملکت و مردم به ورزش بهای بیشتری داده میشه.
بعدش حداد عادل گفت که ما در مجلس هفتم یک بار از نخبگان علمی تقدر کردیم.

واقعا زحمت کشیدین. توی 4 سال یک بار زحمت کشیده اند از نخبگان علمی تقدیر کردند.

خاک بر سر این دید عمومی مملکت بکنم که این قدر چشماش کوره. حالا این همه به ورزش اهمیت داده می شه تو ورزش شدیم این ؛ اگر اهمیت داده نمیشد چی میشد ؟

تو این ممکلت هرکسی به جایی رسیده خودش رسیده. بازم ایول به این همه المپیادی های خودمون. خداییش دمشون گرم. ترکوندند.

بس است …

تا 4!

1-    ساقيا امشب صدايت با صدايم ساز نيست

يا که من بسيار مستم يا که سازت ساز نيست

ساقيا امشب مخالف مي نوازد تار تو

يا که من مست وخرابم يا که تارت تار نيست

2-    مکان : صندلی جلوی میز کامپیوتر

یادمان دوره 19 دبیرستان علامه حلی تهران …

سی دی رو تو سی دی رام میزارم … کم کم با آهنگ گلوم سنگین و خسته میشه … تمام شد ؟ مدرسه … حلی کاپهایی که دیگه حلی کاپ نیستن… سمینارای مصنوعی با بازدیدکننده های مصنوعی تر!

باز میتونم پیش دوستام باشم ؟

باز خنده ها و احمق بازی های امیرپویا رو میبینم ؟

باز میتونم از اشکان و … بدم بیاد ؟

باز میشه موهای ارشیا رو چنگ بزنم ؟

بازم صدرا …

بازم نوید رو بغل میکنم ؟ از ته دل …

بازم هومن و امید و سینا و اکبر واسه بلند کردن من نقشه ای دارن ؟

بازم از دست رامین فرار میکنم ؟ یکم ترسناکه …

بازم ..

بازم بغضم میشکنه ؟

3-    تنها دلیل موندنم تویی … تو!

4-    سایت مشکل داره!  شما غریبه نیستید که … چند روزیه محمد بنده خدا دنبالشه … دعا کنید همه چی حل شه! پول و بد قلقی  و مشکلات سایت!

* محمد مطهری : مورد 4 ام به دلایلی فیلتر شد.  نیما الان وقتش نیست. صبر کن بعدا میگیم.

چند نکته قابل توجه اعضای محترم !

1. به دنبال کارهای کارت ملی هستم. باید 250 تا تک تومنی به حساب واریز کنم. آخه 250 تومن دیگه چیه که آدم به خاطرش بره بانک ؟ بعدش 2 ساعت صف وایسته آخرش هم اعصابش خراب بشه بزاره بره. بابا چرا ملت رو شکنجه میدین ؟ آخه 250 تا تک تومنی چیه ؟ همون جا که مدارک رو میگیرین 250 تومن رو هم بگیرین خلاص دیگه. واقعا یعنی چی به خاطر 250 تا تک تومنی آدم بره بانک. اصلا هیچ جوری تو مخم نمیره این موضوع ! بدتر از همه آبروی بانک رو هم بردین. اونی که میاد میلیونی پول واریز کنه به حسابش باید صبر کنه تا ملت 250 تومن واریز کنن !

2. به فکر فاز سوم تبلیغات سمپادیا هستم. البته این موضوع رو توی انجمن هم مطرح کردم اما گویا عده ای از گروه نوشتی ها علاقه ای به انجمن ندارند. به خاطر همین این جا هم میگم. چگونه و کجا تبلیغ کنیم ؟ منتظر پیشنهاد های راهبردی و کاربردی شما هستیم.

3. کمیت مهم نیست ، کیفیت مهم است. لطفا سر تعداد پست ها مسابقه و یا امثالهم نزارین. سعی کنید درجه مفیدیت مطالب رو بالا ببرین. مطالب عمومی اولویت خیلی بیشتری دارند !

4. لطفا از نام اصلی خودتون استفاده کنید. منظور از نام اصلی نام + نام خانوادگی هستش. استفاده از نام و نام خانوادگی کامل درجه اطمینان و اعتبار خود شما و مطالب شما رو بالا می بره. برای تغییر مشخصات به این جا بروید.

5. لطفا از برچسب ها و دسته بندی ها نهایت استفاده را ببرید ! (مثل من :دی)

6. لطفا از نام مناسب برای مطالب استفاده کنید.