ماه: آگوست 2008

کدام عامل دست دارد؟

یاهو برخی ایمیل را به عنوان هرزنامه یا اسپم میشناسه. این کار توسط سیستم اتوماتیک انجام میشه که براساس پارامترهای خاصی کار میکنه. اما امکان این رو هم به شما میده که ایمیل هایی که ناخواسته هستند و جنبه های تبلیغاتی و بی محتوا دارند رو به صورت دستی به عنوان اسپم انتخاب کنید. فقط کافیه spam رو بزنید و تمام. از اون به بعد تمام ایمیل هایی که از اون آدرس میان براتون مستقیما به جای inbox به bulk منتقل میشن .

حدودی یک سالی میشه که من نامه هایی یا بهتر بگم هرزنامه هایی تحت عنوان نـشـریـه جـوانـان کـمـونیـست دریافت میکنم که فرستنده اون شخصی هست به نام نوید مینایی که دارای آدرس ایمیل مشخصی است. از اون جایی که من علاقه ای به اسپم ندارم و اینگونه ایمیل ها همگی از نظر من هرزنامه هستند مستقیما به صورت دستی spam معرفی می کنمشون. اما در نهایت تعجب و شگفتی برخلاف سایر موارد ، این ایمیل ها هرگز spam نمیشوند و همیشه در inbox پیدا میشوند. جای بسی تعجب است. گویا عده ای هستند که دوست ندارند این ایمیل ها اسپم بشوند و آنان را همیشه در inbox کاربران قرار میدهند. به راستی اینان که هستند که میخواهند افکار جوانان مارا بدین گونه تخریب کنند ؟ هیچ گونه توجیح فنی وجود ندارد مگر این که یاهو این تصمیم را گرفته باشه که این ایمیل ها همیشه در دسترس ما قرار بگیرند و ما آن هارا بخوانیم. چه کسی در پشت پرده است ؟ چه کسی به یاهو دستور میدهد ؟ ….

یک سلام

سلام!

وقتی به این سایت برخورد کردم، بسیار برام عجیب و جالب مینمود! چه کار قشنگی کردین. برای مدیر این سایت دعای خیر کنیم. ولی تبلیغش ضعیفه. به نظر من بهتره که تو یاهو360 هم یه تبلیغ گسترده بشه(اگه نشده).

چه خوب میشه که بچه هایی که این سایت رو میشناسن، برن تو مدرسشون به بقیه معرفی کنن. مثلا رو تخته سیاه بنویسنش!!!

من از یه نکته خیلی خوشم اومد و اون سیستم عضویت پذیری اینجا بود. خییییلی بهم چسبید.ما بلاگری هاهمچین چیزی رو نداریم. (یا داریم و من نمیدونم)

موفق و سربلند باشیم.

کنکورسهمیه (کنکور + کورس + سهمیه! :دی )

–         پسر ها باید در آینده کار کنند

–         دختر ها امیدی جز دانشگاه ندارند

–         پسرها اگه دانشگاه نرن میرن سربازی

–         دخترها با تلاشی که کردن باید به حقشون برسن

–         …

نظر شما چیه ؟

1 – وقتی سدی به نام کنکورو رد می کنیم ، باید وارد شخصی به نام آقای دانشگاه بشیم … تهران ؟ شیراز ؟ نکنه پیام نور ؟ بالاخره خودمونو بزور باید یه جا جا کنیم … وگرنه باز یک سال گند دیگه …

2 –  دخترا به هر  دلیلی ( شاید چون لوسو مامانی ان! :دی) زیاد قبول میشن ! :دی ! بالاخره اتفاقه دیگه میوفته :دی … حالا یه 3 سالی دولت ، مخصوصا توی رشته های پزشکی طرحی به عنوان سهمیه بندی جنسیتی اجرا کرده! حالا…

3 – طرح چی چی ِست؟ (با لهجه اصفهونی!) ببین … قضیه اینجوریه که دخترا تو برخی عرصه ها داشتن دانشگاهارو زنونه میکردن :دی ! و خداییشم این مشکلاتی رو ایجاد میکرد! ( میکنه حالا!) دولت اومد گفتش که آقا ؛ ازین به  بعد مثلا 40 درصد فلان رشته مال پسراست، 40 درصدشم مال دخترا ، 20 درصد دیگه ام هرکی قوی تر بود میبره ! و با این کار حضور چند ده درصد از هر جنس رو توی رشته هایی تضمین کرد.

4 – حالا … به نظر شما ، این طرح خوبه یا بد ؟ چرا اصلان ؟ اصلاح می خواد یا نه ؟ د بگو دیگه …

خــونــه

سلام…
قبلنا، تقريبا تمام روز پاي نت بودم. اين وبلاگ، اون وبلاگ… كلي ش هم سمپاديا بود!
اما وقتي سمپاديا تموم شد، با وجود همه ي چيزايي كه خسته م كرده بود، با وجود همه ي چيزايي كه ناراحتم كرده بود، خيلي ناراحت بودم…
احساس مي كردم يه تيكه از اتاقم نيست! يه تيكه ي گنده از خونه مون رو گم كرده بودم…
و اينطوري بود كه من نت رو ترك كردم!
اعتياد هر چي هم باشه ترك مي شه. وقتي به يه چيزي معتادي، يه روزي مي توني تركش كني. اما نه، من فقط معتاد نبودم. من سمپاديا رو دوست داشتم.
توش حرف مي زدم. توش از خيلي از چيزايي مي نوشتم كه شايد اگر نبود هيچ وقت نمي گفتم.
خب مي دونين كه، تو سنّاي ما، حداقل در مورد من، آدما هر سال با سال قبل خيلي فرق مي كنن.‌من تو اون مدت، خيلي رشد كردم. نوشته هاي بقيه باعث مي شد فكر كنم. سعي كردم از دنياي خودم بيام بيرون. از خودم بيام بيرون.آدما رو بشناسم. حرفاي آدما رو بشنوم. آدمايي كه نمي بينم رو از تو اين نوشته ها ببينم و بشناسم.
مي دونين؟ درسته كه خيلي گذشته… اما بازم من مطمئنم كه بچه هايي كه اون روزا بودن هنوزم منو مي شناسن. درسته كه خيلي عوض شدم. درسته كه همه خيلي عوض شدن. همه خيلي عوض مي شن. اما بازم مي تونيم هم رو بشناسيم.
من اومدم دوباره حرف بزنم. اومدم دوباره دوست پيدا كنم. اومدم دوباره تو دنياتون شريك شم. اومدم دوباره پاي حرفاتون بشينم. اومدم خونه…
من برگشتم خــــــــــونـــــــــه

می مانیم چون کوه … می خروشیم چون دریا!

دوستی قبل از بازگشایی سمپادیا می گفت :

نمی تونی سمپادیا رو برگردونی … دیگه مث قبل نمیشه … دیگه قدیمیا نمیان کمکت …

اما تو زندگی من نمیشه وجود نداشت …

با دوستان کمک کردیمو 2باره شروع کردیم … بازدید تو همون روزای اول به 100 بازدیدکننده و بیش از 500 مراجعه رسید … و کم کم امید ما بزرگ شد …تا …

مث اینکه همیشه کسی باید سهل انگاری کند تا امیدها به خطر بیافتد …

من جای کسی که سهل انگاری کرد بخاطر این چند روز که سرورمان معدوم بود عذر می خوام!

هنوز امید در دل ما سبز است … یا علی …

بهشت آرزو

هرکاری کنیم … هر ماشینی سوار شیم … خونمون هرجای این خاک باشه … ویلایی باشه یا آپارتمان … لباسامون مارک باشه یا دوخت… آیس پک بخوریم یا کیم … استیک بخوریم یا فلافل … آخرش …

جامون تو یه قبر پیش بقیه است!

دنیا رو با همه ی خوب و بدش

با همه زندونیای ابدش

پشت سر گذاشتن و رها شدن

رفتن و سری توی سرا شدن

واسشون تو بند دنیا جا نبود

دنیا که جای پرنده ها نبود

پشت سر گذشته های بی هدف

پیش رو لشگر آرزو بسر

تو بهشت آرزو گم نشدن

آدم حسرت گندم نشدن

وقتی موندن تو غبار زندگی

پر کشیدن از حصار زندگی