دسته: عمومی

ایده بپردازیم!

[این اوّلین نوشته من در گروه نوشت سمپادیاست]

اخیراً هر ایده‌ای به سرم می‌زند، به فاصله چند ماه یکی آنرا اجرایی می‌کند! از چینی‌ها بگیر، تا وزارتخانه‌ها خودمان و دانشگاه‌های فعال آن‌طرف آبی!

منتها یک سری ایده خوب هستند که هیچ‌کس آنرا اجرا نمی‌کند. نمی‌دانم چرا. اگر ایده‌ای که داشتم مربوط به پول در آوردن بود، باور کنید چند روز بیشتر طول نمی‌کشید تا یکی آن‌را از من بدزدد و پول‌ش را به جیب بزند. اما کسی به ایده‌های محیط‌زیستی و اجتماعی من اهمیتی نمی‌دهد؛ حتی اگر پول‌ساز باشند!

بنابراین تصمیم گرفته‌ام خودم منتشر کنم و هیچ حقوق معنوی‌ای از برای آن طلب نکنم.( چه محیط زیستی و اجتماعی، چه پول‌ساز! ) پس می‌نویسم و شما هم اگر چیزی به آن اضافه کنید یا انتقادی از آن بکنید [ و بهتر از همه، ] اگر اشکالات آن را بگویید، خوش‌حال می‌شوم.

  1. ‌می‌شود انرژی حاصل از حرکت مردم در پیاده رو ها را تبدیل به برق کرد. ( البته اخیراً این ایده توسط چند دانشجو در دانشگاه صنعتی Eindhoven در حال اجرا‌ست. )
  2. پشت‌بام هایمان را باز طراحی کنیم! در کشورهای اروپایی، مردم آب حاصل از بارش باران را از پشت‌بام هایشان جمع می‌کنند و مصرف می‌کنند. در آلمان 50% از انرژی برق مورد نیاز از صفحات خورشیدی تامین می‌‌شود. در دانشگاه استنفورد، محققان انرژی حاصل از بارش باران را به برق تبدیل می‌کنند. ( بیشتر بخوانید ) آیا نمی‌شود هر سه مورد ذکر شده را تجمیع کرد؟ یعنی پشت بام هایمان را طوری طراحی کنیم که هروقت آفتاب هست، انرژی حاصل از نور آفتاب را جمع کند، هروقت باران می‌بارد، انرژی حاصل از بارش باران را تبدیل به برق کند و همان آب باران را برای مصارف‌مان جمع کنیم؟
  3. آیا نمی‌شود تمام سیم ها را از خانه‌هایمان حذف کنیم و تمام انرژی برق در خانه‌ها بی‌سیم منتقل شوند؟ مثلا یک سری پریز سیار داشته باشیم، هرجا ( داخل خانه ) برق نیاز داریم، پریزمان را با خود ببریم و استفاده کنیم؟ ( در ویکی‌پدیا بخوانید. )
  4. آیا نمی‌شود از مفهموم دستگاه آب‌میوه‌گیری برای آموزش مفهوم تابع در ریاضیات استفاده کنیم؟
  5. ما آلودگی هوا را اندازه می‌گیریم. آیا وقت آن نشده که آلودگی صوتی و بصری و نوری را اندازه بگیریم؟
  6. هروقت به حمام می‌روم و شیرآب داغ را باز می‌کنم، حدود پانزده ثانیه طول می‌کشد تا آب سرد درون لوله‌ها خالی شوند و آب گرم بیاید. یعنی پانزده ثانیه، آب هدر می‌رود. می‌شود یک چیزی طراحی کرد که قبل از حمام رفتن، پانزده ثانیه آب از لوله آب گرم بکشد و به لوله آب سرد بریزد.
  7. باز هم از ایده قبلی. هروقت به حمام می‌روم، سی ثانیه طول می‌کشد تا آب را تنظیم کنم و در این مدت، آب هدر می‌رود. آیا نمی‌شود شیر آب را طوری طراحی کرد که فقط یکبار تنظیم کنیم و دفعات بعدی فقط آنرا روی حالت مخصوص خود قرار دهیم؟ مثلا هریک از اعضای خانواده امان یک state مخصوص به خود داشته باشند.
  8. سازمان آب، چقدر صرف تبلغیات در تلویزیون می‌کند؟ آیا نمی‌شود بجای هزینه‌های میلیاردی، چند صد جوان را قراردادی استخدام کند تا به خانه‌های مردم بروند و ببینند اگر شیرهای آنان چکه می‌کند، آنرا رایگان تعمیر کنند؟
  9. آیا می‌شود کابل‌های شبکه را حذف کنیم؟ یعنی یک وسیله‌ای باشد، دو تکه. هرکدام از تکه‌ها یک سر سوکت RJ-45 داشته باشند و فقط آن دو تکه را به دو کامپیوتر وصل کنیم؟
  10. کسانی که گوشی اندرویدی سونی دارند، دیده‌اند که بدون برداشتن دست از کیبورد تاچ، می‌توان یک کلمه را تایپ کرد. آیا می‌شود کیبورد را طوری طراحی کرد که که بدون برداشتن دست، بتوان یک جمله را تایپ کرد؟
  11. می‌شود در ایستگاه های مترو، دستگاه واکس کفش برقی‌ای گذاشت که با شارژ کارت مترو کار کند!
  12. می‌شود انرژی جریان رودخانه را برای روستا ها به برق تبدیل کرد!
  13. می‌شود روکشی برای خیابان ها طراحی کرد که دیگر هی خیابان ها را حفر و پر نکنند و برای تعمیر لوله‌ها و سیم ها، آن روکش را مثل فرش بردارند و دوباره سرجای خود قرار دهند!
  14. می‌شود گوشی ها را طوری طراحی کرد که اگر مثلاً زبان کیبورد آن پارسی است و مثلا یک نفر انگلیسی به شما پیام می‌دهد، خود به خود انگلیسی شود. ( شاید این یکی، آسان ترینش باشد. )

والسلام.

 

هیچ وق خاص نبودم

زندگی من ساده است.

لا اقل من اینطور حس می کنم.

هیچ وقت خاص نبودم.

نه با کفش پاشنه بلند بیرون می روم و نه دستبند دوستی به دست دارم حتی کسی را ندارم تا برای او زندگی کنم.

من تنها خودم هستم و خدایم.

دختری که نه ضعیف است و نه ضعیفه. از خیلی ها هم مردترم.

حتی…اگر باز هم ضعیفه صدایم کنند.

من به خال لبت ای داروین گرفتار شدم!/2:کف گرگی داروین!

سلام.به همه دانش اموزان و دانشجویان و آن دسته از داوطلبان عزیز که دانشگاه قبول شدن.
ادامه ادامه داردقبلی:مطالب و نظریات داروین چطوره وارد دانش علوم انسانی و حوزه تفکر ادما شد.
میگن بنیاد علوم انسانی مدرن جامعه شناسیه.یعنی خیلی مهمه و اساسیه.
منظومه زندگی از تفکر تا عمل دویاره مرور میکنیم:
تفکر>نظریه اجتماعی>نظام اجتماعی>سبک زندگی
و گفتیم هسته یه دستگاه فکری انسان شناسیشه.داروین قلب این دسنگاه و راکتورو هدف گرفت و انسان شناسی داروینی شد ستون کاخ تفکر مدرن که بسی رنج بردن بقیه فلاسفه برای هوا کردنش .
حالا از کجا معلوم ؟یعنی از کجا این قد واضح از این نظریات و انسان شناسی میمونی بقیه علوم انسانی و جامعه و سبک زندگیو ارتباطاتو رسانه ها و … درست شده؟!
خیلی خیلی تابلو! بیلبورد با متون فسفری چشمک زن!…چرا؟…

گفتیم جامعه شناسی در علوم انسانی مدرن رکنه و اساسی.
خب از بنیانگذاران اصلی جامعه شناسی مدرن کیه؟…کیه؟
که مفاهیم و نطریات داروین خیلی بی واسطه و باعتماد نفس وارد جامعه شناسی شد!اتوبوسی و داس مآبانه!!
شما میشناسیدش!…ااون کیه؟!…حرف اول اسمشم با ب شروغ میشه! ….دوستش یه ستاره دریاییه! …آفربن!باب؟!…باب اس….باب اس…بچها این شما و این هم آقای هربرت اسپنسر!_(متاسفم باب اسفنجی بازم انتخاب نشدی چون هنوز بچه ای!هربرت مرده چون مردونه کاری کرد!)
هربرت اسپنسر یه زیست شناس بود.اون کتابای داروین مث منشا گونه ها_ On the Origin of Species_خوند و با نظریه انتخاب طبیعی و بقای اصلح_survival of the fittest_آشنا شد.

وقتی به سیر کتایای ایشون که همون سیر زندگی و تفکر ایشون نگاه می کردم کله مو میزدم به دیوار!! واضحا رشد ایده های داروین رو تو مخ یه ادم میشه دید! به یاد فراز آخر فیلم اینسپشن یا تلقین!:
An idea is like a virus. Resiliant. Highly contagious. The smallest seed of an idea can grow. It can grow to define or destroy you
که البته نابودی جهان هم میشه!_در ادامه این جستار می رسیم_
سیر نوشنن کتابا:
Principles of Biology (1864, 1867
(Principles of Psychology (1870, 1880)
Principles of Sociology, in three volumes
The Principles of Ethics (1897), in two volumes
داشتین؟! اصول(!) زیست شناسی>اصول روان شناسی>اصول جامعه سناسی>اصول اخلاق!!
جسم فرد.روان فرد. جامعه .اخلاقیات که دیگه ته انتزاع و فلسفیدنه و هیچ ربط محسوسی به زیست میست نداره!…همه هم در حد Principles یعنی حرف همین هست و تمام!قوانین پیدا شده و فقط تبین و حل مسایل دنیای ادما از سازکار طبیعت گرفته تا دنیای درون ادما(که جسمانیه و فیزیولوژیک ) تا گستره جامعه و دنیای روابط و اخلاقیات طبق قوانین دنیای داروینی مونده بود که حل شد!
جناب اسپنسر یه مفهوم خیلی ارادتمندانه به داروین هم در دنیای علوم انسانی مدرن و جامعه شناسی به اسم خودش سند زد!…آقابون و خانوما این شما و این هم : Social Darwinism!:داروینیسم اجتماعی
یعنی چی؟ یهنی طبق قانون بقای اصلح که قویا(قوی ها!) شانس بقاشون بیشتره و ضعیفا شانس بقا کمتره.خب اینو بذارید تو دنیای ادما.اره ادم ادم نمی خوره.بذارید تو سطح اجتماع…پولدار و فقیر…بین قومیت ها و ملت ها…نژاد برتر و ناسیونالیسم.نژاد؟! در انسان شناسی و جهان بینی انسانی مگر ادمها میمون های متکامل نیستن؟جانورن.فرق جانوران یه راسته تو نزادشه مث اسب ترکمن اسب عرب اسب ایرانی…. نژاد برتر انسان؟…آسنا نیست؟…بقای اصلح در بین نژاد های انسان ها؟…در بین جانوران و دنیای طبیعت داروینی رقابت بین موندنه اصلحه.حد نهایی رقابت جنگه دیگه.پس جنگ تعیین کنده نژاد برتره….به جنگ جهانی اول و دوم سلام کنیم. به قرن جنگ های پی در پی سلام کنیم.به بزرگترین کشتارهای تاریخ سلام کنیم.جنگ جهانی دوم، عرصه اثبات برتری نژاد برتر اریایی و ژرمن توسط هیتلرو رفقاش:76میلیون کشته .رقابت نژادهای اروپایی انسان دنیای داروینی در قالب متحدین و متفقیین برای سربلندی در قانون بقای اصلح!بزرگترین کشتار همه اعصار بلطف این ایده و نظریات منتج از اون اتقاق می افته.اروپا با خاک یکسان میشه.اسیا و افریقا غارت میشه.امریکا دور از جنگ سالم می مونه و بقدرت این قرن تبدیل میشه.در ایران هم بزرگترین نسل کشی تاریخ توسط انگلستان انجام میشه(رجوع به کتاب قحطی بزرگ نوشته محمد قلی مجد در کانادا)
اندیشه مدرن و انسان شناسی داروینی…هنوز میوه دارد.

من به خال لبت ای داروین گرفتار شدم!/1

سلام به همه دوستان.طاعات و عبادات قبول!

واسه بنده مدرسه و دیپلم تجربی که تموم شد داروین هم تموم شد.و همه کاری که ایشون کرده بود این نظریه زیست شناسیش بوده.یک سوم تحصیل کرده های این مملکت اگی تجربی باشن میتونن یک صفحه از بر بنویسن که داروین که بود و چه گفت و چه تحولی در زیست شناسی هوا کرد.و دو سوم بقیه تحصیل کرده های هر چی ! مملکت قد یه جمله می تونن بگن که بود و چه گفت.اما اون  یه جمله شاید انتخاب طبیعی یا بقای اصلح نباشه.بلکه این جملس که ادمیزاد از نسل میمونه!

از این مقدممه میگذرم. اما علاقه بنده به علوم انسانی باعث شد در دوران دانشجونسنگی! رد نظریه داروین رو توی اندیشه مدرن بزنم! اندیشه الان.اندیشه ادمای مدرن. ادمای متجدد. ادمای دور و برم.با شدت و ضعف مختلف اما محسوس.ادمای بعد داروین…در دنیای داروینی.

رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به مرکز این دستگاه فکری.هسته هر دستگاه فکری -فلسفی و منظومه فکری، انسان شناسیشه.نکته جیغ آورهمین جا بود! داروین زده بود تو خال و پی کاخ رو ریخته بود.پی و ریشه تفکر مدرن و متجدد و غربی و هر چی اسمشو میذارن. هسته هر جهان بینی و جهان سازی انسان شناسیشه .اونم دیگه به ظن خودش ادمیزادو تعریف کرده بود.

هسته تفکر مدرن، انسان شناسی داروینی بود.یک تعریف زیست شناختی از ادم.

در نتیجه تفکری با اصالت جسم.

جسمی حاصل از تکامل حیوانات دنیای داروینی.

منشا رفتار های یه حیوون چیه؟…غریزه.

و این آغار حضور کلیدی غرایز تو اندیشه غربی و مدرن بود. حضور کلیدی غرایز تو همه اندیشه ادمای مدرن.ادمای این قرن.تا امروز.سبک زندگی دهکده جهانی مدرن امروز. ادمای توی سریالا و هالبوود گرفته تا محصولات یه پاساژ.از اصالت جسم اصالت غریزه منتج میشه….

بنیان تفکر مدرن دو تا غریزه است.اول غریزه گرسنگی که واسه تامینش نظام اقتصادی هوا میشه برای محافظت از نظام اقتصادی نظام سیاسی و سایر نطام ها و سیستم ها ایجاد میشه. (نظریه مارکس).

با اصالت انسان داروینی . و اصالت جسم حیوانی. غریزه جنسی میشه رکن دیگه اندیشه قرن جدید. برای تامین غریزه جنسی ادمهای داروینی خانواده تشکیل میدن.و نظام اجتماعی شکل می گیره.و در این نظام بقیه علوم و هنر ایجاد میشه.(نظریه فروید)

پس اندیشه قرن جدید.اندیشه مدرن. بنیادش دو غریزس:

1.نظریه مارکس: بر گرسنگی

2.نظریه فروید: بر غریزه جنسی

اما میوه های درخت داروین ادامه دارد…


دست و پا ورقی:بنظرم شناخت و کالبدشکافی تفکر مدرن…داستان سقوطه…و گام اول مسمومیت زدایی از اندیشم…از فکرم…تا فرصت یگانه زندگیم هدر نره. به بیداری بگذره.

روزه که می گیرم زندگی با اصالت روح رو تمرین میکنم نه اصالت جسم.نه اصالت غرایز.از این نه گفتن لذت می برم.

کتاب‌های کنکوریتون رو دور نندازید!

میدونم همتون کلی کتاب دارید که برای کنکور خریدید. کلی هزینه کردید واسشون. خیلی‌هاشون رو خوندید بعضی‌ها رو نخوندید. بعد کنکور ۴ حالت وجود داره
۱. کتاب‌هاتون رو دور میندازید
۲. کتاب‌هاتون رو انبار میکنید
۳. کتاب‌هاتون رو میفروشید
۴. کتاب‌هاتون رو میدید به یک فرد دیگه

میخواستم پیشنهاد بدم هرکس که دلش میخواد کتاب‌هاشو به یک فرد دیگه بده تا هم اون استفاده کنه هم کتابا حیف نشن بیاد لیست کتاب‌هاشو بنویسه و شهر و ایمیلش رو هم بگذاره تا هرکس خواست بتونه برای دریافت کتاب تماس بگیره.

اگر هم حوصله اینکارا ندارید میتونید بندازید آشغالی ببره ولی توصیه میکنم به جای اینکار حداقل بدین این بازیافتی‌ها. کلی وزن کتاباست. کلی کاغذ ازش بازیافت میشه. فروختنشون هم ممکنه میتونید تو تهران ببرید خیابون انقلاب میخرن ازتون ولی خب خیلی ارزون میخرن. اونقدرا ارزش نداره کتابای به اون سنگینی!