نویسنده: admin

هزار

امروز سمپادیا چهار رقمی شد . تعداد اعضای سایت از مرز هزار عبور کرد. این موفقیت رو به همه تبریک میگم.

+ برای اطلاعات بیشتر به تاپیک سمپادیا چهاررقمی شد … در تالار گفتگو مراجعه کنید.

با ما تماس بگیرید

مسائل کم آبی و برق و بحث های انرژی و بهینه سازی مصرف سوخت و صرفه جویی انرژی در ساختمان ها امروزه دیگه به گوش هیچ کسی ناآشنا نیست. ماشالله اون قدر

توی تلویزیون تبلیغات نشون میده که همه مون حفظ شدیم. اما این تبلیغات من رو آزار میده. میدونین چرا ؟ بزارین بگم

الان دارم از پنجره بیرون رو نگاه می کنم. تو این تاریکی دوجا نظرم رو به خودش جلب می کنه. 1. ساختمان مرکزی موسسه مالی و اعتباری قوامین 2. یک مسجد که اسمش رو نمی دونم یکم اون ور تر قوامین.
الان ساعت 22:9 شب روز 5 شنبه هستش. فردا روز جمعه و تعطیل ! من موندم این موسسه قوامین واسه چی این همه بی خودی چراغ رو ساختمونشون نصب کرده ؟! کلی هم چراغ چشمک زن  گذاشته. آخه چه توجیهی داره که این وقت شب این همه چراغ بی خودی روشن باشن ؟ واقعا در عجبم. این وقت شبی هم که کارمند نیست اون جا . فوق فوقش 20 تا نگهبان داشته باشه. اون ها هم الان دارم تلوزیون نگاه می کنن !

حالا میرم سمت راست. یک مسجد بزرگ دیده میشه. این یکی بدتر از قوامین . اون قدر چراغ روشن داره اون جا که نگو نپرس. مثل روز میشه دید اون جارو. شاید خیلی بهتر. خوب ملت میخوان برن توی مسجد نه روی طاق که !
یک شب که میرین بیرون خوب دقت کنید به خیابونا. چیزهای فجیع تر از اینا هم می بینین.

حالا بریم سراغ آب:

چقدر از آب کشور توی خونه ها مصرف میشه ؟ فکر کنم 30 درصد . حالا اگر خیلی خوشبینانه در نظر بگیریم. فکر میکنین 70 درصد بقیش چی میشه ؟

رفته بودم سمت کوه ها. جایی بودم که آب ها یک جا جمع میشدن و رود درست می کردن میرفتن به سمت مزارع کشاورزی. چنان آبی میموند که نگو نپرس. به راحتی میگم اگر یکی به سن منو شما پاشو میزاشت توی آب به سختی میتونست خودشو نگه داره تا آب نبره. همین آب میومد میرفت به سمت مزارع. الان میگین خوش به حال درختا ، چه حالی می کنن ! اما وقتی میومدی مزارع رو میدیدی هیچ خبری از آب نبود ! اون رود پرآب تبدیل شده به یک جوی کوچک ! خدای من ، اون همه آب چی شد ؟ هیچی ؛ در نهایت سادگی همش رفت توی خاک ! از این ور این همه آب میره توی خاک از اون ور بدبخت درخت ها به خاطر خشک سالی دارن میمیرن ! آبی هم که میره توی خاک به هیچ دردی نمی خوره ! عملا ذخیره هم محسوب نمیشه. فکر میکنین راهش چیه ؟ یک راه کاملا ساده و مشخص : کانال کشی . با یک کانال کشی میشه چند روستا رو از خشک سالی نجات داد. خرج چندانی هم نداره. فکر نکنین میخوان سد بزنن. دو سه تا بلوک سیمانی میزارن یک کانال آب ساده درست می کنن که آب توی خاک نره !

خوب حالا همون یک جوی آب میره کجا ؟ میره توی زمین کشاورزی. میدونین چند درصد اون آب لازمه ؟ حداکثر 10 درصد اون آب لازمه تا کل درخت ها سیر بشن. اما به دلیل این که روش غرقابی هستش باید 10 برابر آب مورد نیاز بره توی زمین. در صورتی که با آبیاری قطره ای و امثالهم میشه 1/10 اون آب رو مصرف کرد.

درون پارانتز : آب یاری بوته های جلوی ساختمان سمپاد، مدرن هستش !

6 سال پیش دریاچه ارومیه بودیم. بیشتر از دو سه متر نمیشد رفت توی آب . بعد اون باید شنا می کردی. 2 سال پیش رفتم اون جا. اول باید 200 متر پیاده روی می کردی رو لجن و نمک بعدش و از ساحل (سابق) دور میشدی تازه میرسیدی به آب. ارتفاع آب هم چند متر اومده پایین خدا میدونه.  حالا که رسیدی به آب 300 متری هم باید راه میرفتی تو آب تا بتونی شنا کنی. تا اون فاصله آب از کمر بالاتر نمی رفت !

این ها مثال هایی ساده بودند از ….

حالا هی بگین صرفه جویی! بابا ملت چه گناهی کردن که گیرکردن دست عده ای ناکاربلد . به کجا میرویم آخر ، برباد است وطن. تا کی میخوایم بگیم آمریکا ، اگر واسه همه لاتی واسه ما شکلاتی ؟ نه آقا آمریکا لات نیست. شما شکلاتی !

دسته بندی و برچسب ها

نوشتن متفاوت توی یک جای متفاوت خیلی سخته ، مگر این که خودت هم متفاوت باشی. گروه نوشت هم برای متفاوت نویسی بود و هست. نمی دونم آیا تاحالا تفاوتی بوده یا نه ! شاید اصلا نبوده و ماهم مثل همه تکراری بودیم. شاید متفاوت بودیم و یا شاید داریم متفاوت میشیم. هرچی باشه امیدوارم به سوی تفاوت بریم. همیشه این سوال برام مطرح بوده که آیا بچه های سمپاد متفاوت هستند یا نه ؟ گاهی اوقات به این نتیجه رسیدم که سمپادی ها متفاوت هستند. گاهی اوقات هم برعکس . یادم میاد موقع راه اندازی دوباره گروه نوشت به نیما گفتم که باید متفاوت باشه! هیچ چیز دیگه ای نمی تونم بگم به جز اظهار امیدواری که متفاوت بشیم.

ما باید دید خودمون رو وسیع تر کنیم و از اون چهارچوبی که در اختیار ما هستش خارج بشیم. مثلا موقع نوشتن یک مطلب برای گروه نوشت سمپادیا به جای دیدن سه تا کادر نام ، نوشته و انتشار یک نگاهی هم به بالا پایین صفحه بندازیم. یکم اسکرول صفحه رو پایین تر میارم. چیزهای جدیدی دیده میشن. برچسب ها ، دسته ها ، چکیده ، بازتاب ها، زمینه های دلخواه ، دیدگاه ها و بازتاب و رمز دار کردن نوشته ! اصولا و احتمالا و حتما باید این هارو دیده باشین. جالبه که هیچ علاقه ای برای  استفاده از اون ها نشون ندادین. حداقل امتحانش نکردین ببینین چیه ! شاید هم کردین اما ما خبر نداریم!

نظرتون در مورد سادگی چیه ؟ در مورد هماهنگی چطور ؟ نمی دونم شما چقدر زیبایی رو در سادگی و هماهنگی میبینید و قبول دارید که هماهنگی اجزا، زیبا کننده سیستم هستند. یک سیستم زمانی هماهنگ میشه که اجزاش خصوصیات منطبق برهمی داشته باشند. تابحال به اجزای قالب گروه نوشت توجه کردین ؟ مهم ترین بخشش رو پست ها تشکیل میدن. همان طور که توی چند پست قبلی دیدن این هماهنگی برهم زده شده بود. پست هایی با فونت ها و سایزهای منتاقض ! که کاملا شاهد عدم هماهنگی ظاهری بین پست ها بود. بهتر نیست از این به بعد سعی کنیم متناسب با قالب بنویسیم و اجزای ظاهر رو هماهنگ کنیم ؟ اگر میخواهید بگید تنوع ، باید بگم که این تنوع نیست. ناهماهنگیه !

حالا نمی دونم چرا این هارو گفتم. مطمئنا مورد هجوم نظرات انتقادی قرار خواهم گرفت. اما خوب تا این جاش به کنار به بعدش توجه کنید. البته ببخشید که به دلیل ضعف ادبیم ، جملاتم چندان قوی و مرتبط نیستند. مهارت چندانی توی طولانی نویسی ندارم.

دو موضوع اصلی که میخواستم مطرح کنم در زمینه برچسب ها و دسته بندی ها بود.

برچسب ها : از همگی درخواست دارم که موقع نوشتن مطلب از برچسب ها استفاده کنند. برچسب ها همان کلمات کلیدی یا تگ (tag) هستند که مطمئنا توی کتاب ها و مقالات دیدین.

دسته بندی ها : توی اکثر وبلاگ ها به اسم موضوعات شناخته میشن و برای گروه بندی مطالب به کار میرن. دسته بندی فعلی مطالب چندان جالب نیست. میخوایم عوضشون کنیم . البته خودم میخواستم کلا دوباره نویسیشون کنم اما نیما گفت که از بقیه هم نظرخواهی کن. خوب این هم نظرخواهی. از همگی خواهشمند هستیم موضوعات پیشنهادی خود رو توی نظرات بیان کنند.