گری های شبانه

ساعت ۱۱ شبه! خیلی عادی می‌ری تو اتاقت و در و می‌بندی! اما به محض اینکه در و بیستیو رو تختت دراز کشیدی یهو اشکات سرازیر می‌شه! نمی‌تونی کاریش بکنی! یه چیزی ته دلته می‌گه تا می‌تونی گریه کن که دیگه فرصت گریه کردن دستت نمی‌اد! بعضی وقتا هم اون هدفونتو ور می‌داریو شروع می‌کنی به گوش دادنه اهنگی که باهاش خاطره‌ها داشتی! اما خاطره‌های بد و همین هم باعث می‌شه بیشتر گریه کنی!!! حتی بعضی شبا اونقدر شدت گریه هات زیاد می‌شه که بالشتو محکم می‌گیری جلوی دهنت تا صدات بیرون نره! شبم با همین حالت به خواب می‌ری و بعد یه صبح جدید اما پر از درد گریه‌های شب پیش!

اگه این کارو می‌کنی کاملا «درکت می‌کردم چون منم تا یه مدت شبا کارم همین بود! موضوع اینه که حتی خودمم درست نمی‌دونستم چرا دارم اینکارو می‌کنم! فقط یه حسی داشتم که منو مجبور به این کار می‌کرد!

تا حالا از خودت دلیل گریه هاتو پرسیدی؟ اینو بدون سوال کردن از خودتو جواب دادن به اون‌ها بیشتر از رفتن پیش هر مشاور یا روان‌شناسی کمک می‌کنه اما در صورتی که عاقلانه بهشون جواب بدی!

خوب جواب می‌دی: شکست خوردی، عزیزی رو از دست دادی یا کسی که دوسش داشتیو ازت گرفتن! ممکنه حتی همین الان که من اینارو می‌گم باز اشک تو چشات جمع شه! اما به خاطر خودت یه بارم که شده این کاری که می‌گم رو بکن! وقتی در اتاقو می‌بندی می‌شینی رو تختت به جای اینکه گریه کنی فقط یه شب از خودت سوال کن چرا باید گریه کنی؟ حتما» جواب می‌دی واسه اینکه راحت شی! اما می‌دونی گریه کردن خوبه ولی به یه اندازه. نه اینکه هر شب گریه کنی… می‌دونم یه مشکلی هست یه چیزی توی دلته داره ازارت می‌ده! داره از درون نابودت می‌کنه!

می‌دونی اگه بتونی بهش غلبه کنی چی می‌شه؟ تو این قدرت رو هم پیدا می‌کنی که بر خیلی چیز‌های دیگه غلبه کنی و با کمک عقلب تصمیم بگیری!

به جای اینکه گریه کنی و به قول خیلی از نوجوونا خودتو با گریه خالی کنی تا اروم شی خوب فکر کن، گریه نکن ببین چیکار می‌تونی بکنی؟ وقتی عاقلانه فکر کنی انگار یه ارام بخش خیلی قوی بهت تزریق شده! اینجوری هم شب راحت می‌خوابی و هم روزه بعد رو با شادابی شروع می‌کنی!

می‌دونم کاره سختیه اما باور کن عملیه! من بهش ایمان دارم.. هر حرفی که اینجا می‌زنم رو روی خودم امتحان می‌کنم چون نمی‌خوام مثه بقیهٔ ادما خرفایی رو که می‌شنوم بزنم… دوست دارم ببینم ایا عملیه یا نه!

پس از این به بعد اگه به حرفام توجهی نمی‌کردی به خاطر خودت توجه کن!

(می‌دونم خیلی طولانی شد… هنوز خیلی چیزایه دیگه می‌خواستم بگم اما فعلا «همین اصل کاریو بهش عمل کن تا بریم سراغه مرحلهٔ بعد)

تقدیم به سمپادیا

فاطمه

3 نظر

اضافه کردن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *