حقیقت دروغ

همه ما هر روز حداقل چند دقیقه رو تو دنیای مجازی به سر می بریم، دنیایی که همه چیزش ناشناخته و مبهمه، یه جورایی میشه گفت هیچ چیزی تو این دنیا شکل واقعی خودش رو نداره؛ حرفا، قیافه ها، خنده ها، گریه ها، احساس و حتی شخصیت آدما همشون شکل دیگه ای دارن. خیلی راحت میشه تو یه لحظه چندین شخصیت متفاوت داشت، میشه آدم دیگه ای بود، جوری که حتی گاهی وقتها خودمون هم شخصیت مجازیمون رو باور می کنیم، شخصیتی که هرگز وجود نداشته و نداره، اما اونقدر سعی میکنیم جای اون باشیم که یه روز می بینیم واقعی شده. توی این دنیا که حتی آدماشم مجازی هستن، میشه راحت همه چیز رو تغییر داد، میشه عرض یه ثانیه همه چیز رو از این رو به اون رو کرد. دنیای پیچیده ایه، خیلی چیزاش پنهانن، نمیشه دید، باید لمسشون کرد. اما تا حالا به این فکر کردید که ممکنه یه اتفاقاتی توی این دنیای مجازی و کاذب بیفته که ناخواسته تبدیل به حقیقت بشن؟ حقیقتی که هیچ وقت نمیشه فهمید چه جوری به وجود اومده و چرا به وجود اومده، یه حقیقت یا بهتر بگم یه تجربه تلخ، شایدم شیرین، یه شمشیر دو دم. یه اتفاق که یه تازه وارد باعثش میشه و خودش هم نمیدونه چه جوری. یه تازه وارد به این دنیا که هنوز نمیدونه پا به کجا گذاشته و داره چیکار میکنه، فقط از سر کنجکاوی میخواد بفهمه تو این دنیای دروغ چه خبره، مثل یه بچه کوچیک که تازه داره حرف زدن و راه رفتن یا میگیره و نمیدونه که چی میگه یا پاشو کجا میذاره و قراره سر از کجا دربیاره، یهو میبینه افتاده تو یه چاه و هیچکس دور و برش نیست، اون وقته که هیچ کاری نمیتونه بکنه جز اینکه دست و پا بزنه تا بتونه بیاد بیرون اما آخرش چی میشه… یا یکی که تو یه جنگل بزرگ و تاریک گم شده و نمیتونه از اونجا بیرون بیاد…
شاید نوشته هام به نظرتون مزخرف و بی معنی باشه، شایدم فکر کنین یه مشت حرف الکی و بی اساسن که حقیقت ندارن، ممکنه به نظرتون خنده دار باشه، شایدم اصلا نخونیدش اما این چیزایی هستن که متأسفانه حقیقت دارن و نمیشه گفت مقصرشون کیه. واسه این که حقیقتش رو درک کنید، چند روز بعد یه اتفاق واقعی رو در این مورد مینویسم تا بخونید و بدونید که تو این دنیای بزرگ چه اتفاقات به نظر کوچیک اما حقیقتا بزرگی میفتن…

12 نظر

اضافه کردن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *